در هسته اصلی آن، خلاقیت فرآیند آگاهانه حل مساله است. این حال مساله از دوران غارنشینی در عصر پارینه سنگی تا بحثهای تکنولوژیکی امروز شرکت اپل وجود داشته است. با توجه به فضا، خلاقیت چیزی است که اکثر موجودات از آن بهره مند هستند. این شامل پرندگان و زنبورهای عسل نیز می شود.

برای مثال، در روابط عمومی یک فکر خلاق به این فکر می کند چگونه می توانیم بگونه ای با مصرف کنندگان ارتباط برقرار کنیم که صدای برند ما در زمانه ای که مردم بشدت بمباران اطلاعاتی می شوند، به گوش مخاطبان برسد؟ یا چگونه می توان افراد را به کمکهای مالی به یک موسسه خیریه تشویق کرد؟

در آژانسهای تبلیغات و بازاریابی، خلاقیت عناصر هنری را شرح می دهد. از قبیل، حروفچینی، تصویر سازی و کلمات، و آنچه آنها برای حل مشکلات خود از آن استفاده می کنند. ارتباطات بازاریابی به منظور حل یک مساله بوجود آمده اند: برای اطلاع رسانی، آموزش و یا سرگرمی. اما اگر ارتباطات توجه دیگران را جلب نمی کند یا در مقابل جمعیت ناتوان است چه؟

مشکل حل نشده است. این است که ارتباطات بازاریابی نیازمند اجرای خلاقیت می باشد. خلاقیت نیازمند مقابله با مساله شایع از راه واقعی، خلاف عادت و مبتکرانه است که ناگهان ما آن را اعلام می کنیم.

در نظر بگیرید قطعه ای مستقیم از بازاریابی را می توانید در جریان اهدای جایزه بهداشت ایران را در نظر بگیرید که پزشکان دانش آموخته را تشویق می کند برای توسعه مراقبت های بهداشتی و کسب تجارب ارزشمند به ایران بیایند. عنوان «نخستین تبلیغات رادیویی جهانی گوشی پزشکی» کاری بود که بخش بازاریابی انجام داد و در آن گوشی پزشکی در جعبه ای قرار داده شد.

زمانی که سنسور فشار سنج به صدا در می آمد فایل صوتی مورد نظر شروع به اجرا می شد. "بوم تاون"، مغز پشت این ایده بود که تمام فارغ التحصیلان دوره پزشکی باید یک ست گوشی پزشکی داشته باشند، بنابراین ایده خود را میان تمام همکاران خود به اشتراک گذاشت.

از آنجا که مجموعه گسترده ای از کار سازمانهای آینده در سطح جهان انجام شد، بسیاری از کارها در چارچوب آژانسهایی که بدنبال همسانان خود هستند انجام می گیرد. اما شما در واقع نیازمند توجه به مصرف کنندگان هستید. اینکه عادات خرید آنها چگونه تغییر می کند، چه چیزی توجه آنها را در طبقات سوپر مارکت به خود جلب می کند؟

مصرف کنندگان و عادات خرید آنها دائما در حال تغییرند و به همین دلیل روابط عمومی باید از خلاقیت برای جلب توجه آنها استفاده کند. اما در همه این موارد فقط یک چیز ثابت باقی می ماند: «لذت» مصرف کنندگان زمانی که هر ارتباطی را تجربه می کنند، باید فکر کنند که با هوش هستند، اینکه متفکرانه عمل کرده اند، سرگرم شوند و بتوانند زمان خوشی را بگذرانند. این چیز جالبی است و باید هدف نهایی هر آژانسی باشد و در آن سعی خود را انجام دهند. این جایی است که «اجبار» در خلاقیت بدرستی بکار گرفته می شود و اثر مورد نظر را باقی می گذارد.