بسیاری از ما به سختی می توانیم در محل کار«نه» بگوییم ، و بعضی از ما حتی تصور نمی کنیم که اجازه نه گفتن را داریم یا خیر؟ خصوصا که جدیدا شروع به کار کرده باشیم. نحوه گفتن این «نه» موضوع بسیار حساسی است چرا که نگه داشتن تعادل بین یک شخصیت مردم دار و یک شخصیت محکم و جدی بسیار دشوار است. اگر فاقد این مهارت باشیم و نتوانیم این تعادل را همواره حفظ کنیم آسیبهای جدی روحی در محیط کارمی بینیم. اگر صرفا فقط آدم مهربان و خیر خواه و مردم داری باشیم انرژی و وقت محدود ما همیشه برای راضی نگه داشتن رئیس و همکار خود کافی نخواهد بود! به هر حال آنها دیر یا زود باز هم از ما ناراضی خواهند بود!

چرا که ما همیشه نمی توانیم طبق دلخواه آنها عالی باشیم! اگر همیشه برای هر چیزی که از ما بخواهند “بعله” بگوییم خیلی طول نمی کشد که از کار کردن لذت نخواهیم برد و با احساسات منفی و مخرب در محیط کار حضور خواهیم یافت! اینکه شاید احساس کنیم مورد سوء استفاده قرار می گیریم و تمام کارهای سخت را روی دوش ما تلمبار می کنند! اینکه آنها به اندازه کافی قدر شناس نیستند و اینکه دائم خود را با دیگران مقایسه می کنیم و حتی احتمال دارد که کسانی که نصف کار ما را انجام میدهند همان جایگاه را در کمپانی داشته باشند ما را آزار دهد، چون رفتارها به مرور زمان تبدیل به عادت می شوند و احتمالا آنها فراموش خواهند کرد که آنگونه که باید از شما تشکر کنند.ما به مروراز راضی نگه داشتن دیگران خسته می شویم که ممکن است ما را دلسرد و مایوس کند!