اهمیت به یاد آوردن اینکه مخاطب کیست و برای چه کسی محتوایی را تولید می کنیم در زمان بحران ها، بیش از هر زمانی مهم است. رسانه ها به طور طبیعی وظیفه دارند اطلاعات و رویدادها را به دقیق ترین شکل ممکن و به زبانی که برای مخاطب آن ها قابل درک است در اختیار آن ها قرار دهند. این مساله به قدری بدیهی است که صحبت کردن درباره آن تکرار مکررات به نظر می آید. با این وجود زمان ها و موضوعاتی وجود دارند که اهمیت این شفافیت کلامی بیشتر از هر زمانی خود را نشان می دهد و بحران ها یکی از این موارد است.

زمانی که با بحرانی بزرگ و مورد توجه عموم سر و کار داریم بیشتر از هر زمانی باید هوشیار باشیم که زبانی که برای ارتباط با دیگران به کار می بریم حتی الامکان با ساختار رمزگشایی زبانی آن ها هماهنگ باشد. نباید در این موارد هیچ گفته و یا اصطلاح و یا روشی را – به خصوص در زمانی که قرار است در رسانه ای عمومی منتشر شود – پیش دانسته فرض کرد و باید مراقب بود تا مبادا صحبت های ما با بدفهمی مواجه شود. این بدفهمی در این موارد تنها اثر اطلاع رسانی اشتباه ندارد. در شرایط بحران داده های غیر دقیق به بستر و سنگ بنای شایعه تبدیل می شود. اعتبار خود را از راوی می گیرد و دهان به دهان می چرخد و ممکن است منجر به رفتاری اشتباه در مواجهه با بحران شود.

بحران هایی مانند زلزله، سیل، آتشفشان و نمونه های مشابه آن با توجه به هراس جمعی که از آن ها وجود دارد و همچنین بازه اثر سریع و واکنش های اجتماعی وسیع در رده این بحران های اجتماعی هستند و به خصوص اگر این چنین روندهایی در شهرهایی مانند تهران رخ دهد. شهری که برای مثال واقعیت زلزله محتمل آن به کابوسی دایمی برای شهروندان آن تبدیل شده است. در این میان بخش دیگری از جامعه علمی نیز به جمع فعالان رسانه ای می پیوندند. دانشمندان، محققان و پژوهشگرانی که سعی می کنند با روش های مختلف از جمله مصاحبه ها، نوشتن یادداشت ها در روزنامه ها یا امثال آن به نیاز مهم و ضروری دسترسی به اطلاعات تخصصی و معتبر پاسخ دهند.