مدیر باید مدیریت را برای خدمت بخواهد; به عبارت دیگر خدمت نباید وسیله ای برای حاکمیت باشد; بلکه حکومت باید وسیله ای برای خدمت باشد. مدیر قبل از آنکه ریاستمدار باشد، خدمتگزار است و با تیغ تیز مدیریت در جهت خدمتگزاری، باید اقامه حق و عدل و دفع باطل و ظلم می کند.
گفتار حضرت علی (ع) در عهدنامه مالک اشتر نیز گویای این امر است. ریاست مستلزم مدیریت است. رئیس باید بتواند اداره کند; اداره کردن نیز تدبیر می خواهد و رئیس و مدیر باید اهل تدبیر و دوراندیشی باشد و بتواند دبیری کند. مسلم است که مدیر بیش از آنکه حاکم باشد، هادی است.
حضرت امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: مبادا در منصب مدیریت برخوردهایت با آنان مانند جانور درنده ای باشد که خوردنشان را غنیمت شماری. در شرایط فعلی برخی از مدیران ناآگاه، نقاط ضعف کارمندان خود را هدف قرار داده و درباره ی اینکه چطور میتوانند آنها را برطرف کنند، با کارمندان امکان گفتگویی را جهت برطرف شدن مشکل پیش آمده، برقرار نمیکنند. در حالیکه باید با پرداختن و توجه به نقاط ضعف و قدرت هر یک از پرسنل (آن هم در روابط عمومی) و دانستن آن، با یک برنامه ریزی صحیح مدیریتی، ضمن رفع نقص و توجه بیشتر به سایر توانمندی های دیگر افراد، باعث ترفیع جایگاه فرد و در نهایت سازمان شویم.