اولین مطلبی که در روزنامه عصر اقتصاد نوشتم، پنجشنبه ۱۳۸۳/۲/۱۷ بود،در صفحه ۱۵ و در شماره ۸۴ روزنامه برای سالگرد درگذشت دانشمند نجیب و محترم عرصه برنامه نویسی ایران، زنده یاد دکتر حسین عظیمی.
دوست اقتصادخوانده، جنگ دیده مهربان و کمی بداخلاقم آقای سیف اله یزدانی پس از مدتی قلم زدن و مدیریت رسانه در روزنامه جهان اقتصاد با خلق شخصیتی به نام «مازان» تصمیم گرفت از ۱۳/ ۱۳۸۲/۱۰ که دیروز پانزده سالگی اش بود، خود و «مازان» عضله گرفته را با انتشار روزنامه ای به نام عصر اقتصاد به جامعه رسانه ای کشور معرفی کند.
البته درآن ایام، شخصیت دیگری نیز توسط آقای یزدانی، وارد رسانه های مکتوب شده بود، به نام «برجعلی» که ظاهراً آبدارچی یک شرکت خدماتی بود.
علت آشنایی بنده با استاد یزدانی عزیز هم این بود که برجعلی و مازان، هر از گاهی انتقادهای به جا و با نمک و گزنده ای به سازمان محل خدمت بنده در آن ایام- که نامش سازمان مدیریت و برنامه ریزی بود و بعدها نام های دیگری گرفت و از دست داد تا سرانجام شد همان سازمان «برنامه و بودجه» ای که بود- می نمودند و بنده به عنوان احدی از آحاد آن سازمان، در مقابل آن انتقادات نمکین و کمی هم گزنده، پاسخ هایی با رعایت ادب می نوشتم و آقای یزدانی، بدون آن که بنده را بشناسند- این بسیار مهم است- پاسخ ها را چاپ می کرد.
سید جواد سیدپور، جوان فلسفه و پسراقتصاد خوانده آن روز و امروز- که هر کجا هست خداوند به سلامت دارش- واسطه آشنایی و ملاقات بنده و آقای یزدانی و مازان و برجعلی شد. در خیابان میرداماد، نرسیده به جردن و به گمانم خیابان البرز و .... .