نقش نوآوری و خلاقیت در جهان امروز بر کسی پوشیده نیست. سازمانهای گوناگون با ارائه خدمات و تولید محصولات متنوع برای انسانها ابراز موجودیت میکنند و در این بین انسانها عرصه گستردهای از انتخابهای متفاوت را در پیش روی خود می بینند. با توجه به این امر باید این سؤال را مطرح کرد که به راستی چه چیزی شرکتهای مختلف را از هم متمایز میکند؟ پاسخ یک کلمه است؛ نوآوری. بسیاری از افراد خلاقیت و نوآوری را هم ردیف هم می پندارند در حالی که نوآوری نتیجهی خلاقیت محسوب میشود.
مسئلهی رقابت در شرکتهای خصوصی از اهمیت ویژهای برخوردار است. حفظ بازار مستلزم ارائه محصولات جدیدی است که بتواند تا چند نسل را راضی نگه دارد. اکوسیستمها با ارائه راهکارهایی خلاق برای محصول یا خدمات خود، سعی در ارائه نوآوریهایی دارند که هم بتوانند رشد اقتصادی خود را تضمین کنند و هم به اعتبار خود بیفزایند.
به اکوسیستمهای غیرنوآور نه بگوییم! برای آن که درک بهتری از لزوم رویکرد نوآورانه در یک اکوسیستم داشته باشیم، بهتر است اول ببینیم که اکوسیستمی که نخواهد نوآور باشد، چگونه اکوسیستمی خواهد بود. یک اکوسیستم غیرنوآور در حقیقت مجموعهای است که از هیچ انسجامی برخوردار نیست و برای تک تک اجزای آن نقشی تعریف نشده است. در چنین مجموعهای احتمال اینکه کارکردهای هر جزء با جزء دیگری تداخل پیدا کند، زیاد است. نقاطی که به عنوان اهداف چندگانه در یک اکوسیستم نوآوری طرح ریزی میشوند، در اکوسیستم غیرنوآور وجود ندارند و یا در سادهترین حالت، فقط معطوف به یک یا دو گام بعدی میشوند. ریسکها در یک اکوسیستم غیرنوآور میتوانند به یکباره منجر به نابودی هر جزء گردند و در عملکرد اجزای دیگر نیز اختلال جدی وارد کنند. اما در یک اکوسیستم نوآوری ریسکها محاسبه شدهاند و زنجیرهی تأمین و سایر زنجیرههای ارزشی به گونهای طراحی میشوند که در صورت اختلال در هر جزء از سیستم، سایر اجزا به صورت پویا در بهبود عملکرد مؤثر باشند. رسالتهای سازمانی در یک اکوسیستم غیرنوآور معطوف به اهدافی خاص هستند و ممکن است روزی پایان بپذیرند اما در یک اکوسیستم نوآوری رسالتها مطابق با شرایط تغییر میکنند؛ این تغییر گاهی به صورت جزیی است و گاهی به صورت ساختاری و ماهیتی اما به هرحال اصل وجود رسالتها همواره هست و پویایی دارد.
جنبههای اثرگذاری اکوسیستم نوآوری بر روابط عمومی
اکوسیستم نوآوری در واقع تلاش جامعهای از رهبران سازمانها و مدیران شرکتهای همفکر برای استفادهی بهینه از منابع در دسترس است تا از این طریق نتایجی را در قالب محصول یا خدمت به افراد، گروهها و سازمانهای دیگر ارائه دهند. این تلاش نوعی هم افزایی است و بر کل سیستم آن کسب و کار که متشکل از دهها، صدها و شاید هزاران شرکت بزرگ و کوچک است، فارغ از اینکه اندازهی فعلی شرکتها چقدر است و در چه منطقهی جغرافیایی قرار دارند. این هم افزایی از چند جهت برای این شرکتها امری مهم به حساب میآید که در زیر به مواردی از آن اشاره خواهد شد:
ضرورت نوآوری: نوآوریها هیچ گاه یک شبه و توسط یک یا چند نفر به صورت یکباره اتفاق نمیافتند. بلکه حاصل تلاش و کوشش هزاران نفر در طول تاریخ هستند که نتایج کارشان روی هم قرار گرفته و به مرور زمان تصویری کاملتر از یک موضوع معین ارائه داده است. قطعاً هرچه اجتماع افراد گستردهتر باشد و ایدهها و تجربههای جدید بیشتری کنار هم قرار گیرند، میتوانند به یک نتیجهگیری بهتر و کاملتر کنند. از این رو گسترده دانشی سازمانهایی با مأموریت مشابه، اگر در کنار هم قرار بگیرد، میتواند منجر به سطح بالاتری از نتایج گردد.
اثر هم افزایی: اکوسیستمهای نوآور چیزی بیشتر از یک سری جلسات مشترک بین سازمانی هستند. این تصور که اگر چند شرکت یا سازمان دور یک میز کنار هم بنشینند و چند ساعت دربارهی موضوعی صحبت کنند، یک اکوسیستم نوآوری را رقم خواهند زد، تصور کاملاً اشتباهی است. آنها در عین اینکه برای هم رقبای جدی محسوب میشوند، به چارچوب مرزهای اکوسیستم و کلیت آینده آن میپردازند و با سیاستگذاریهایی که میکنند، تصمیم میگیرند که کاری را بکنند که نه فقط برای یک یا چند تا از آنها، بلکه همهشان بهتر است. مشکلاتی که برای یک اکوسیستم وجود دارد، به تنهایی توسط یک یا چند عضو اکوسیستم قابل حل نیست و نیاز به گسترش یک فرهنگ همه جانبه دارد. هم افزایی بخشهای متفاوت اکوسیستم به گسترش این فرهنگ کمک خواهد کرد. ضمن اینکه باید به این نکته توجه داشت که سازمانها و شرکتها روی هم رفته تنها یک بخش از بخشهای چندگانهی اکوسیستم را تشکیل میدهند.
پیشبرد رقابت: قرار نیست اعضای یک اکوسیستم نوآوری رقیب هم نباشند. در واقع آنها به فضایی میاندیشند که بتوانند هر چه بهتر با هم رقابت کنند. اگر زمین بازی ناهموار باشد، همهی تیمهایی که قرار است در زمین بازی کنند با مشکل مواجه خواهند شد. رقابت سالم و اثربخش یکی از مهمترین دستاوردهای یک اکوسیستم نوآوری است.
رشد اقتصادی: به هرحال در دنیای امروز، اقتصاد حرف اول را میزند. مشتریان بخش مهمی از اکوسیستم را تشکیل میدهند که اگر نباشند، سایر بخشهای اکوسیستم هم وجود نخواهند داشت. بنابراین یک اکوسیستم نوآوری با در پیش گرفتن سیاستهای روزآمد و پویا، همواره به اقتصاد خود که عامل حیاتش است، اهمیت داده و به حفظ آن کمک میکند.
توسعهی بخش خصوصی: کسب و کارهای دانش بنیان روز به روز بیشتر از گذشته ایجاد میشوند و استارتاپها در برخی موارد گوی سبقت را از برخی از سازمانها ربودهاند. با توجه به ریسکپذیر بودن سرمایه در بخش خصوصی، اهمیت ایجاد اکوسیستم نوآوری بیش از گذشته برای دست اندرکاران این بخش به اثبات رسیده است. به علاوه اینکه معمولاً بخش خصوصی میتواند در سیاستگذاری به میزان بیشتری از آزادی عمل بهره ببرد که در نتیجه باعث میشود تا اکوسیستمهای نوآور بیشتر حول استارت آپها و کسب و کارهای دانش بنیان شکل بگیرند.
پوشش همه جانبه: در یک اکوسیستم نوآوری اگرچه اهداف و رسالتهای اصلی تعریف شدهاند، اما عملکرد اجزای سیستم به آنها محدود نمیشود. بلکه با پوشش همهجانبه نیازها و اقتضائات تمام اجزای اکوسیستم، سعی در پاسخگویی به آنها دارد و از این طریق پیوندهای اجزای اکوسیستم را مستحکمتر میکند. یک اکوسیستم نوآور درحقیقت یک اکوسیستم درونزا محسوب میشود و با مدیریت بهینهی منابع سعی در گسترش مرزهای خود دارد.
در پایان ذکر این نکته ضروری به نظر میرسد که اکوسیستمهای نوآور صرفاً بر محصول و یا خدمت تأکید ندارند و نوآوری در این قسمتها تنها بخش کوچکی از مأموریت آنها محسوب میگردد. علاوه بر نوآوری در این بخشها که اصطلاحاً نوآوری تکنولوژیکی نامیده میشود، نوآوری در بازار و کنشگران بازار و همچنین سایر قسمتهای اکوسیستم نیز در افق اکوسیستمهای نوآور قرار دارد.