ابزار و منابع طرح اجرایی رسانه های جمعی باید شنیدن، مشارکت، متخصصان روابط عمومی، خدمات مشتری، تولید و توسعه، و بازاریابی را در بر داشته باشد.
 

ما در عصر جالبی زندگی می کنیم. ما هنوز مبهوت تغییرات گیج کننده ای هستیم که در شغلمان رخ داده است. اگر خود را درگیر نکنید در هر صورت رقابت پیش می رود.


پرسش: اگر در هنگام یک گفتگوی اینترنتی شما در آنجا حضور نداشته باشید، آیا این گفتگو واقعاً وجود داشته است؟


حتماً. گفتگو و مکالمه وجود دارد، چه شما باشید چه نباشید. اگر مشارکت نکنید به دیگران اجازه داده اید که سوالات را پاسخ دهند و اطلاعات را چه درست و چه نادرست در اختیار بگذارند. بدترش هم اتفاق می افتد: اگر مشارکت نکنید رقبا به میان می آیند و تبدیل به منابع مرکزی می شوند. بله، نظرات منفی داده می شود.

 

بله، شما بازخوردهای ناخواسته خواهید داشت. بله، مردم از اهداف شما می پرسند. فقط به خاطر اینکه شما تصمیم گرفته اید مشارکت نکنید منفی بافی خنثی نمی شود. نظرات منفی، حداقل فرصتی است برای تغییر برداشت هایی که چه با اطلاع شما چه بدون اطلاع شما وجود داشته است. بسیاری شرکت ها به عنوان خدمات مشتری و در واقع برای نوعی بازاریابی در شبکه های اجتماعی شرکت می کنند.


آنها در قلمرو خود مشتریان را درگیر می کنند تا برای حل مشکلات، یافتن اطلاعات یا برگزاری گفتگوهای ساده از آنها کمک بگیرند. در عوض، ارتباط با مشتری تبدیل به مزیتی در عرصه رقابت می شود. زمینه های جدید و استانداردهای جدیدی بدین طریق پیش می آید.


سروکار داشتن با مشتری و تقویت او در راستای توسعه بازاریابی کار جدیدی نیست. اما در عرصه رسانه های جمعی، ابزارها و فلسفه های جدیدی برای بهتر گوش دادن و جلب مشتری وجود دارد که در عوض باعث ...
تقویت جامعه
تقویت نشان تجاری
ایجاد ارتباط
و تبلیغات در طی راه می شود.
مشارکت یعنی بازاریابی.
هدف همه چیز است.
و عمل بهتر از حرف نتیجه می دهد.


اما بازاریابی باید به طور شفاف تعریف شود و من منظورم از بازاریابی، نوع سنتی آن که به معنی صحبت با یک مخاطب خاص از طریق پیام است نمی باشد.


در رسانه جمعی بازاریابی یعنی مکالمه، بحث دوطرفه ای که منجر به گردهمایی افراد برای کشف و تبادل اطلاعات می شود. البته پیوستن به یک گفتگو به این راحتی هم نیست.

 

تفاوت های میان گوش دادن و تحقیق
از طریق گوش دادن، خواندن، و مشارکت بازاریابان فرصت دارند نشان تجاری خود را بهتر و بیشتر از پیش عرضه کنند.


- نشان های تجاری که قصد ورود به عرصه بازار را دارند به جای گشتن به دنبال مشتری، از پرطرفدارترین ابزارها و شبکه ها برای جلب دوستی و ارتباط استفاده می کنند.


خیلی ها به اشتباه تصور می کنند که باید رسانه جمعی را بسازند و منتظر بنشینند تا مشتری ها از راه برسند.


برخی شرکت ها هم فقط به ساختن پروفایل در فیس بوک Facebook و مای اسپیس Myspace بسنده می کنند، روی توییتر Twitter و تصاویر ویدیویی یوتیوب YouTube و فلیکر flick حساب می کنند و خوشبینانه منتظرند که موجی از دوستان و روابط به سوی شان سرازیر شود.


- نمی شود که فقط وارد میدان عمومی یا پارک شده یک علامت نصب کنیم و رویش اسم و موارد مربوط به خود را بنویسیم و منتظر بمانیم که مردم برای گفتگوهای طولانی و هدفمند به سراغ مان بیایند.


- دقیقاً مثل این است که نزدیک یک دهکده چادر بزنیم و انتظار مردم ده را بکشیم که بیایند و ما را به ده دعوت کنند.


بازاریابی از طریق گفتگو نیاز به مطالعه دارد تا شیوه کارتان مشخص شود. کار با ترکیبی از ابزارهای سنتی و اجتماعی برای کشف، یادگیری، و سر و کار داشتن با مشتری آغاز می شود.


- به ما کمک می کند بفهمیم کجا مکالمه ای در حال انجام است.


- هدف کمک به مشتری است در تصمیم گیری و انجام کارهایی که یا از پسش بر نمی آید یا در انجامش مشکل دارد.


- در طول مکالمه روابط تازه و بی منظوری ایجاد می شود.


این یعنی گرد هم آوردن مغزهای متفکر. یعنی از بین بردن گرایش تحمیل بازار به مردم و در عوض بکار بردن روشی هدفمند تر، شفاف تر و صادقانه تر.

 

شاید مهم ترین بخش داستان این باشد که جریان گوش دادن و بررسی کردن فرهنگ های همان جوامعی را که می خواهید با آنها کار کنید آشکار می کند.


به خاطر داشته باشید که مشارکت در رسانه های جمعی زمانی معنی پیدا می کند که درک عمیق تری نسبت به انسانشناسی و جامعه شناسی داشته باشید و بدانید که صرف شناختن ابزارهای اجتماعی که روابط را تسهیل می کند کافی نیست. این به معنی ایجاد و پرورش ارتباط با افراد است، اینترنتی یا در دنیای واقعی و این روابط توسط ارزش ها و منافع متقابل تعریف می شود.


در اقتصاد گروهی، ارتباطات جریانی جدید است.