از زمانهای گذشته وجود داشته است. زیرا همیشه در جهان یک عده رهبر بوده اند و یک عده دنباله رو. قدرت رهبران و پیشوایان اولیه، قدرت مذهبی بوده و به نام مذهب، اتباع و پیروان خود را وادار به متابعت و اطاعت می نمودند. در این دوره عقیده و نظر فرد واجد اهمیت نبوده بلکه آداب و رسوم قبیله و ایل و عشیره اهمیت و اعتبار داشته است. لذا در این دوره نیز پیشوایان اجتماع می کوشیدند تا با پیروان و اتباع خود جوامع مترقی امروز، طریقه و وسیله نشر اخبار، اطلاعات و ایده ها، روزنامه ها، مجله، فیلم، رادیو، تلویزیون و غیره می باشد. مردم را به حساب آوردن و اخبار و اطلاعات و افکار تازه را صحیح و دقیق در اختیار آنها گذاشتن لازمه ی یک جامعه آزاد و دموکراتیک است. جلب عقیده و اطمینان مردم نیز سروکار با روانشنادسی فردی و اجتماعی دارد، یعنی پایه ی این کار بر وقوف و اطلاع کامل بر طرز تفکر و روحیه فردی و روحیه ی اجتماعی افراد هر جامعه استوار می باشد.
اما تأمین اتحاد و تشریک مساعی و همکاری مردم برای مقصود و هدفی که در نظر است در هر اجتماعی مشکلترین و پیچیده ترین قسمت کار می باشد و در هر اجتماعی برای این منظور باید راه و روش و وسیله ای که مقتضی و متناسب آن اجتماع باشد اختیار گردد. یعنی راه و روشی که برای یک اجتماع مفید و مؤثر واقع می شود ممکن است برای اجتماع دیگر به علت اختلاف فرهنگ و طرز تفکر فردی و اجتماعی ثمر بخش نباشد.
ارتباط اولیه با مردم ابتدا به وسیله علائم و اشارات مخصوص بود. بعد حرف و بیان و سپس خط و کتابت وسیله ارتباط قرار گرفت. پس از آن اسباب و ادوات ماشینی اختراع شد و وسیله ابلاغ و نشر فکر و ایده و معنی قرار گرفت و در هرجا و هر زمان که این وسایل مختلف فراهم گردید، همان وسایل برای بیان عقیده خود و قالبگیری عقیده دیگران نیز مورد استفاده واقع شد.
در جوامع ابتدایی فرمانروایان اجتماع به وسیله زور و ارعاب و تهدید و اقناع، زیردستان خود را تحت انقیاد و اطاعت نگاه می داشتند و وقتی که این وسایل مؤثر نمی افتاد به سحر و جادو متوسل می شدند و به مدد جادو برای خود، قدرت مافوق طبیعت ادعا می کردند. در واقع سحر و جادو هم برای رام کردن طبیعت و هم برای رام کردن افراد جامعه به کار می رفت.
کوشش فرمانروایان در جوامع اولیه برای تسخیر و نفوذ در اذهان مردم بر این اساس استوار بود که فرد دارای منزلت و شخصیت نبوده و هرگز به طور انفرادی در مقابل اعمال فرمانروایان قدرت ابراز وجود نداشت، بلکه هر فردی خود را جزئی از ایل و عشیره و یا جامعه خود می پنداشت و وجود خود را قائم به وجود جماعت و یا قبیله خود می دانست.
با پیدایش خط و کتابت و آغاز تاریخ مکتوب و مدرن، طریقه اقناع تغییر یافت و افکار عمومی تا حدود در حیات ملی نقش مؤثری به عهده گرفت.
حکومتهای سومر و آشور و بابل که همه حکومتهای منطقه بودند، گاهی برای جلب افکار عمومی اقداماتی به عمل می آوردند. کتیبه ها و آثار هنری که از ادوار باستان به جا مانده، همه برای روشن ساختن افکار عمومی به وجود آمده است. شیوه ی کار در آن زمانها این بود که پادشاهان شرح فتوحات و جهانگشایی های خود را به رسم معمول زمان به اطلاع عموم برسانند و به این ترتیب در اذهان و قلوب مردم رخنه و نفوذ کنند.
اما در دوران باستان، هیچ یک از حکومتها به قدر شاهنشاهی هخامنشی به اهمیت روابط عمومی واقف نبوده و این کار را با مهارت و هنرمندی انجام نداده اند. کورش و داریوش کتیبه هایی از کارهای خود را روی صخره های کوه های بلند نقش کردند تا مردم ممالک تابع خود را از کارها و نیات خودآگاه سازند و حسن تفاهم آنها را جلب نمایند.
آنان به خلاف فرمانروایان سومری و آشور و بابل و مصر، با کلیه ی زیردستان و مردم ملل تابعه ی خود با مهر و شفقت رفتار می کردند.
فراعنه ی مصر و شاهان بابل برای جلب اطاعت و انقیاد مردم به حکومت خود جنبه ی الهی می دادند و دعوی خدایی می کردند و این ادعا نشانه کوشش آنها برای استقرار روابط بهتر با مردم بود.
کاهنان مصر باستان از کارشناسان زبردست روابط عمومی بودند و در شیوه ی اقناع مردم مهارت تام و تمام داشتند. معهذا از دوران آنها اشعار و ابیات پراکنده ای از مردم عادی باقی مانده که در آن از دست عمال دولت شکوه ها کرده اند و این امر نشان می دهد که هم مردم و هم فرمانروایان به لزوم روابط عمومی تا حدی آشنا بوده اند.
قسمت عمده ی آثار هنری و ادبی که از مصر باستان باقی مانده همه به این منظور بود که اهمیت و عظمت شاهان، کاهنان، اشراف، دبیران و رهبران دیگر مصر را در اذهان و قلوب مردم بنشانند. این منظور با برپا ساختن مجسمه ها و ساختن معابد و اهرام و ستونهای سنگی و ساختن سرودها صورت می گرفت.
اسکندر دعوی خدایی فراعنه ی مصر و شاهان مشرق زمین را اقتباس کرد و با خود به یونان برد. او اولین فرمانروای غربی بود که دعوی خدایی کرد. بعداً سزارهای رم نیز این شیوه را اقتباس کردند و مدعی شدند که قدرت سیاسی آنها مورد تأیید خدایان نیز می باشد.
با پیشرفت تمدن یونان، تمایل شدیدی برای تفکیک امور مذهبی از غیرمذهبی پیدا شد و تمایلات فردی مورد توجه واقع شد.
در این دوره بود که فرد احساس شخصیت در خویشتن کرد و عقیده و فکر و نظر مردم در زندگی اجتماعی عامل مهمی به شمار آمد و روابط وسیع تری بین مردم با مردم و جمعیت ها با جمعیت ها و رهبران با زیردستان برقرار گردید و این ارتباط به صورت دو جانبه درآمد.
بازیهای المپیک و جشنهای ملی یونان موجب توسعه ی تبادل عقاید بین افراد و پیدایش یک روحیه ی ملی و وحدت ملی گردید. ایجاد تعاون و همکاری و وحدت و یگانگی بین مردم یونان در مقابل خارجی ها هدف و مقصود عمده ی تبلیغات ملی قرار گرفت.
ایلیاد و ادیسه، مبین این روحیه ملی است. مواعظ و سخنان سولون حکیم نیز در ایجاد وحدت و یگانگی بین مردم نقش مهمی ایفا نمود. نمایشنامه های اریستوخان هم همین هدف و مقصود را داشت. رواج اقتصاد پولی و توسعه ی داد و ستد موجب پیشرفت این هدف شد. تجارت آزاد موجب رقابت آزاد گردید و همین امر لزوم مبادله ی افکار و عقاید را ایجاب می کرد.
در آتن، محل بازار و داد و ستد عمومی، مناسب ترین محل برای برخورد افکار بود. وقتی که مردم برای داد و ستد و یا انجام امود اجتماعی در بازار مجتمع می شدند، نطق و خطابه وسیله ی تأثیر و نفوذ در افکار عمومی می گردید. شعرای یونانی نیز در آن دوران از عمال تبلیغات بودند و با اشعار خود به ایجاد روحیه و شجاعت ملی می پرداختند. در جنگ ایران و یونان اوریپید و اسنحیلوس در برانگیختن نفرت و دشمنی یونانیها علیه ایرانیها نقش مهمی ایفا کردند.
سازمان شهر- دولت یونان خود نشانه آن بود که موضوع افکار عمومی اهمیت روزافزون پیدا کرده است. با چنین سازمان، رهبران یونان بیش از پیش به اهمیت و ضرورت حسن روابط با مردم توجه پیدا کردند و همواره سعی نمودند، به خلاف فرمانروایان شرق، افکار و خواسته های عمومی را مورد رعایت قرار دهند.
یونانیها روحیه اجتماعی قوی داشتند و هر هنری که ابداع می کردند آن را برای پیش بردن یک مقصود سیاسی و اجتماعی به کار می بردند. مثلاً «پریکلس» و «دموستن» نطق و خطابه را برای تشویق مردم به مقاومت در مقابل تجاوز خارجی به کار می بردند و سقراط بحث و گفت و گوی فلسفی را برای تعلیم زندگی خود که مبتنی بر علم باشد اختیار کرد. «اسنحیلوس»، «وسوفوکل» و «اوریپید» نمایشنامه و «توکیدیو» و «هرودوت» تاریخ را وسیله پیش بردن مقاصد سیاسی و اجتماعی خود قرار دادند.
پیکر تراشی و نقاشی نیز به عنوان وسیله ی نفوذ در افکار عمومی به کار می رفت و با برپاداشتن طاق نصرت سعی می شد که خاطره فتوحات را درخاطرها زنده نگاهدارند. بنابراین همه ی این کارها در یونان قدیم به عنوان وسیله ی اقناع افکار عمومی مورد استفاده واقع می شد.
رومی ها نیز به افکار و روابط عمومی توجه داشتند و عبارات و اصطلاحاتی که از آنها باقی مانده از قبیل «صدای مردم»، «شایعات» و «امور عامه و اجتماع» نشان می دهد که آنها به موضوع افکار و روابط عمومی کاملاً وارد بودند.
در رم نیز مانند یونان نطق و سخنوری به عنوان وسیله ی تغییر در رفتار و رویه ی مردم به کار می رفت. مسائل و معضلات بزرگ با نطق های پرشور حل و فصل می شد.
تاریخ نویسی نیز در رم یکی از وسائل روابط عمومی بود. یادداشتهای تاریخی ژول سزار درباره ی فتوحات خود در «گل» بیشتر برای تأمین مقاصد سیاسی او از راه نفوذ در افکار عمومی بود. یک سلسله تاریخ هایی که در روم نوشته شد، برای تجلیل از رم و معرفی آن به عنوان «عروس جهان» بود. علاوه بر تاریخ نویسی، نقاشی و احداث معابد و مجسمه ها نیز برای تجلیل از امپراتوری رم به کار می رفت.
منظور «ویرژیل» از نوشتن اثر معروف خود به نام Aeneid برای تجلیل از مقام شامخ «اگوستوس» امپراتور رم و رسالت تاریخی رم در حکومت بر جهان بود.
علاوه بر نطق و خطابه و هنر و ادبیات که در رم سابقه ی طولانی داشتند، رومی ها نشریه هایی نیز به منظور روابط عمومی به کار می بردند و حتی روزنامه ی یومیه به وجود آوردند.
قرنها پیش از آن که صنعت چاپ اختراع شود رومیها جزوه هایی که با دست نوشته شده بود، بین مردم توزیع می کردند. ژول سزار علاوه بر انتشار جزوه ها به اهمیت خبر در افکار عمومی نیز کاملاً پی برده بود.
در زمان او، روزنامه ی یومیه ای به نام Acta Diurna که می شود آن را «وقایع روزانه» ترجمه کرد، در روم منتشر شد که تا چهارصد سال یعنی تا قرن چهارم میلادی منتشر می شد. در این روزنامه تصویب نامه های دولتی و اخبار مربوط به اشخاص، زاد و ولدها، عروسی و ازدواجها و همچنین شرح آتش سوزی و تگرگ و طوفانها انتشار می یافت.
این تحولات خیلی بطئی و کند و در مدت چندین قرن صورت گرفت. صدها هزار سال طول کشید تا تمدنهای مصر و بابل به وجود آمد و بین تمدن مصر قدیم و رم دوران ژول سزار نیز چهار هزار سال فاصله بود. هنگامی که رم در اوج قدرت سیاسی و نظامی خود بود، مسیحیت در فلسطین شکل گرفت.
تعالیم مسیح وسیله ی حواریون وی در اقصی نقاط امپراتوری رم شایع شد و پس از آن که کلیسای مسیحیت به وجود آمد، اسقفهای کلیسا، بالاتر از همه آباء کلیسا از قبیل «ترتولیان» و «اگوستین مقدس» و «جروم مقدس» شیوه جدید و مؤثری در بلاغت و سخندانی برای دعوت مردم به دین جدید و یا تقویت مبانی ایمان پیروان مسیحیت به کار بردند.
با سقوط امپراتوری رم و استیلای قبایل ژومن، مبادله ی آزادانه ی افکار و عقاید برای چندین قرن از بین رفت ولی نهضت رنسانس و اصلاحات مذهبی (رفورماسیون) سنن دموکراتیک یونان و آداب و رسوم جمهوریت رم را برای دنیای باختر احیا نمود و بار دیگر بیان عقیده و افکار آزاد شد و از این رو افکار عمومی و روابط عمومی مورد توجه واقع گردید. پیشرفت انقلابی علوم نیز این جریان را سخت تحت تأثیر خود قرار داد.
روابط عمومی در دنیای جدید
چنان که یادآوری شد، با سقوط امپراطوری رم در سال 475 میلادی و استیلای قبایل ژومن بر اروپای باختری، مدت ده قرن اروپا در ظلمت و تاریکی فرو رفت. در این دوره ی طولانی که در تاریخ قرون تاریک نام گرفته، قبایل مهاجم وحشی روی ویرانه های تمدن یونان و رم یک نوع تمدن مخصوص به خود به وجود آوردند که در آن روابط عمومی چندان نقشی ایفا نمی کرد.
لیکن در پایان قرون تاریک، دو نهضت بزرگ به وجود آمد که بر اثر آن اهمیت فرد و افکار عمومی مورد توجه قرار گرفت. نهضت اول نهضت نوطلبی و تجددخواهی در افکار و اندیشه و استقرار حکومت عقل در قضاوت و تحقق در امور خارجه و طبیعت بود و نهضت دوم اصلاح طلبی در امر مذهب، که نهضت اصلاحات مذهبی یا رفورماسیون نام گرفته است.
هر دو نهضت موجب بیداری افکار اروپاییان شد و امکانات جدید و دامنه داری در جلوی دیدگان آنها قرار داد. بدون این دو نهضت روابط عمومی به آن معنی که امروز مفهوم ما است امکانپذیر نمی شد.
نهضت رنسانس با احیای علوم و معارف و سنن دموکراتیک یونان و آداب و رسوم جمهوریت رم موجب بسط و توسعه افکار عمومی گردید. بر اثر اکتشافات بزرگ جغرافیایی که در این دوره به عمل آمد، قاره های امریکا و افریقا به روی تمدن اروپای باز شد و با اختراع صنعت چاپ انقلاب عظیمی در ارتباطات و وسایل حمل و نقل و بازرگانی به وجود آمد.
این دگرگونیهای بزرگ موجب رواج بحث و گفت و گوی آزاد شد و بحث و گفت و گوی آزاد و مبادله افکار و عقاید بر همه روشن ساخت که هر نهضتی که قائم بر تفاهم عمومی و روابط عمومی نباشد نضج و رونق نخواهد یافت.
نهضت رفورماسیون یا اصلاحات مذهبی نیز به همین نتیجه رسید. حمله و اعتراض به مقامات مذهبی و تأکید مقام و منزلت فرد که از خصوصیات بارز این نهضت بود، اهمیت ارتباط بین رهبران و پیروان و همچنین اهمیت ارتباط بین طبقات مختلف جامعه را روشن ساخت. حالا مردم تئوریهای سیاسی جدیدی به وجود آوردند که با افکار و تئوریهای قرون وسطی اختلاف فاحش داشت.
در قرون وسطی یا قرون تاریک، کلیسا و دولت از هم جدا نبودند. قالبگیری افکار عمومی با کلیسا بود و هر فکر و اندیشه ای از جانب کلیسا تعیین و القا می شد. کلیسا به وسیله ی وعظ و خطابه و نقاشی و پیکر تراشی و آوازه ای مذهبی و آداب و مناسک مخصوص طرز فکر خود را به اذهان تلقین می کرد و اتحاد و یکپارچگی مردم را حفظ می نمود. گاه نیز در روابط عمومی خود اقدامات سیاسی و نظامی مهم به عمل می آورد. چنانکه در جنگهای صلیبی سراسر دنیای مسیحیت را علیه مسلمانان متحد ساخت.
ظهور اصناف[1] در قرون وسطی عامل جدیدی برای بسط عقیده و نظر و افکار عمومی در خارج از کلیسا به وجود آورد. با ظهور اصناف ابتدا مؤسسات بازرگانی و اقتصادی کوچک و سپس سازمانهای اقتصادی و بازرگانی پای به عرصه ی وجود گذاشت و فعالیتهای اقتصادی به نوبه ی خود اهمیت روابط عمومی را آشکار ساخت و مسلم نمود که نضج و رونق هر نوع فعالیت اقتصادی و بازرگانی منوط به حسن ارتباط با طبقات مختلف اجتماع است.
تحولات سیاسی نیز به بیداری افکار عمومی کمک کرد. مبارزه بین پاپها و امپراتورها منتهی به تشکیسل چندین حزب سیاسی شد و هر حزبی برای خود کارشناسان روابط عمومی تربیت کرد.
بسیاری از مأموران روابط عمومی در قرون وسطی و اوایل دوران رنسانس از شعرا بودند. مثلاً دانته در اثر معروف خود به نام کمدی الهی تا حدی افکار و نظریات حزب گیلبلین[2] را ترویج میکرد و پتراک یکی دیگر از شعرای معروف فکر جمهوریت را رواج می داد.
در انگلستان مبارزه بین نجبا و پادشاه انگلستان یک سند سیاسی بسیار مهمی به وجود آورد که در پیشرفت روابط عمومی اثرات بسزا بخشید. این سند سیاسی مهم فرمان کبیر یا «ماگناکارتا» نام دارد که در 1215 میلادی بر اثر پافشاری نجبای انگلستان به امضای جان پادشاه وقت رسید.
یک قرن و نیم پس از صدور فرمان کبیر یعنی در سال 1381 میلادی، انقلاب بزرگی در انگلستان به وجود آمد. این انقلاب با ترجمه کتاب مقدس مسیحیت به زبان انگلیسی آغاز شد.
برای اولین بار در تاریخ، کتاب مقدس به وسیله جان ونکلیف[3] به زبان انگلیسی ترجمه شد و با این که کلیسا و دولت ترجمه آن را منع کرده بودند، ترجمه انگلیسی آن مورد توجه شایان قرار گرفت و عدهی زیادی خواننده پیدا کرد و پیروان ونکلیف این ترجمه را در سراسر انگلستان پخش کردند.
ترجمه ی کتاب مقدس فکر و عقیدهی فردی را ترویج داد و همین امر توأم با تعالیمی که پیروان جان ونکلیف میدادند زمینه افکار عمومی را برای اصلاحات مذهبی یا نهضت رفورماسیون آماده و مهیا ساخت.
پیروان جان ونکلیف در کوچه و بازار و مزارع و باغات برای مردم وعظ می کردند و ضرورت اصلاحات مذهبی و اجتماعی را تأکید می نمودند. پیروان جان ونکلیف به جای این که مطابق معمول زمان مطالب مذهبی را به زبان لاتین بیان کنند زبان انگلیسی به کار می بردند.
از اینرو، گفته های آنان در اذهان عمومی اثر عمیقی داشت. با این که دولت و کلیسا این قبیل فعالیتها را اکیداً منع کرده بودند پیروان جان ونکلیف به حملات خود علیه کلیسا ادامه می دادند و برای مردم روشن می ساختند که کلیسا املاک وسیعی در اختیار خود گرفته و عوارض سنگینی وصول می کند و برای دفن و کفن مردگان و به جا آوردن مراسم مذهبی پول گزافی دریافت می دارد. این قبیل فعالیتهای روابط عمومی چنان مؤثر افتاد که نیمی از مردم انگلستان از تعالیم جان ونکلیف و پیروان او پیروی کردند.
رنسانس جوامع اروپایی را در قرون 15 و 16 دگرگون ساخت و نهضت رفورماسیون نیز مبانی این تغییرات را در قرن 16 محکمتر نمود. در این دوره ادبیات و نقاشی و پیکرتراشی به وسیله نوابغ مشهوری از قبیل سروانت و میکلانژ و لئوناردو داوینچی نضج و رونق فراوان یافت و علوم و فلسفه رواج پیدا کرد و آموزش دانشگاهی توسعه پیدا کرد و وضع اجتماعی اصلاح شد. نهضت رفورماسیون در قرن 16 نهضت دولت و مردم علیه قدرت مطلقه کلیسا بود.
در هر دو نهضت، «سخن» نقش مهمی در شکل دادن به افکار عمومی ایفا میکرد. ترجمه آلمانی کتاب مقدس که به وسیله ی لوتر صورت گرفت، مانند ترجمه انگلیسی ونکلیف اثرات عمیقی در افکار عمومی بخشید. متفکران دوره رنسانس مسألهی افکار عمومی را مورد توجه فوق العاده می دادند. ماکیاول در کتاب خود به نام شاهزاده که دستورالعمل برای سلاطین و زمامداران است، راه ایجاد افکار عمومی را از طریق حرف و عمل نشان داده است.
یک قرن بعد شکسپیر نیز قدرت افکار عمومی را خاطر نشان ساخت چنان که در یکی از آثار خود به نام هانری پنجم، از قول پادشاه می گوید «من به کمک افکار عمومی به تاج و تخت رسیدم». شکسپیر بود که افکار عمومی را «الهه موفقیت» توصیف کرد. این عبارات و اصطلاحات همه حاکی از این است که در این دوره جنبه های روابط عمومی و اهمیت آنها به خوبی شناخته شده بود.
تا قرن هفدهم، نه فقط اهمیت افکار عمومی شناخته شده بود، بلکه مسلم شده بود که با اتخاذ تدابیری می توان افکار عمومی را در مسیر خاصی سوق داد و در آن تغییرات لازم به عمل آورد. بر اثر این شناسایی بود که کلیسا سعی کرد با استمداد از افکار عمومی با نهضت رفورماسیون مبارزه نماید و در این موقع بود که اصلاح «پروپاگاند» به معنی ترویج و تبلیغ یک مرام مذهبی برای اولین مرتبه به کار رفت. این کلمه را «کمیته نشر و تبلیغ دیانت مسیح» که به وسیله پاپ گرگوری 13 تأسیس شده بود برای اولین بار به کار برد. پاپ اوربان هشتم نیز برای تربیت کشیشان و مبلغان مذهبی دانشکده ای به نام «دانشکده پروپاگاند» تأسیس کرد.
در انقلاب فرقه ی مذهبی پورتینها نیز که در قرن 17 در انگلستان صورت گرفت، افکار عمومی نقش مهمی ایفا کرد. هر دو طرف مبارزه با نشر کتاب و اوراق و جزوه ها سعی داشتند که از افکار عمومی برای پیشرفت مقاصد خود کمک بگیرند. جان میلتون شاعر معروف انگلیسی یکی از کسانی بود که در این مبارزه شرکت داشت.
او در اثر معروف خود به نام بهشت مفقود و همچنین در رسایل خود افکار و نظریات پورتینها را ترویج می کرد. میلتون در یکی از آثار خود اهمیت آزادی افکار و عقیده را خاطر نشان ساخت و از آزادی مطبوعات جدا و جدی طرفداری نمود.
جان لاک فیلسوف انگیسی در نوشته های فلسفی خود ضرورت مناسبات دموکراتیک بین دستگاههای دولتی و مردم را تأکید می کرد. در همان حال در فرانسه نیز به افکار عمومی توجه می شد. چنان که بلز پاسکال افکار عمومی را «ملکه جهان» توصیف کرد.
از مهمترین حوادث این دوره، پیدایش روزنامه است. توسعه سریع بازرگانی در قرن هفدهم نشریه مخصوصی به نام خبرنامه به وجود آورد که شهریاران بازرگانان پیشه ی ایتالیا برای نفوذ در افکار مردم منتشر می ساختند. اولین خبرنامه در 1609 در اوگسبورک[4] آلمان منتشر شد. اولین روزنامه انگلیسی در سال 1622 و اولین روزنامه فرانسه به نام گازت در سال 1631 زیر نظر کاردینال ریشلیو منتشر شد.
فعالیتهای انقلابی فرقه پورتینها افکار عمومی را سخت به هیجان آورد. مجله «مادرت»[5] که در سال 1648 به وجود آمد تمام ستونهای خود را برای نفوذ در افکار عمومی و جلب آن به کار برد. در همین سال بود که اولین آگهی در روزنامه منتشر شد.
همه این نشریات وسیله جدیدی برای پخش افکار بود. افزایش انتشار مجله و کتاب و جزوه ها در انگلستان و فرانسه و آلمان میدان وسیعی برای روابط عمومی در سطح اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و مذهبی جدید به وجود آورد.