تصویر کلی و عمومی که مردم از کلمه «توسعه» در ذهن خود دارند مترادف با «پیشرفت» است. عامه مردم هر گاه کلمه توسعه را می شنوند، در ذهن خود یک نمای آرمانی از رفاه عمومی، صنایع پرتوان و قدرت مثال زدنی اقتصادی را مجسم می کنند.
با این که تعریف های مختلفی از توسعه ارایه
شده است، اما می توان گفت که توسعه به مفهوم امروزی از قرن 18 به بعد مطرح
شود و در واقع عمدتاً نیازهای جامعه سرمایه داری را در نظر داشت. نیازهایی
چون: فراهم کردن بازار گردش کالا، ایجاد ثروت و در واقع رونق بخشیدن به
تولیدات انبوه بعدها به ویژه بعد از جنگ جهانی دوم نظریه پردازانی مثل
«دانیل لرنر» سعی کردند با تئوریزه کردن روندی که در غرب به خصوص در امریکا
طی شد، این الگو را به کشورهای جهان سوم دیکته کنند و ادعا کنند که الگوی
توسعه غربی آمریکایی جهان شمول است و کشورهای جهان سوم باید از راهی تبعیت
کنند که کشورهای غربی در دو سه قرن گذشته طی کرده اند تا بتوانند در یکی دو
دهه راهشان را به سوی توسعه کوتاه کنند.