برای اینکه در سازمان خلاقیت ایجاد و پرورش یابد باید فنون و تکنیک‌هایی رعایت شود. مهمترین این تکنیک‌ها در این بخش بررسی می‌شود:
۱. یورش فکری یا طوفان مغزی

این تکنیک را نخستین بار دکترالکس. اس. اسبورن مطرح کرد و چنان مورد استفاده و استقبال مردم و سازمان‌ها در کشورهای غربی قرار گرفته که جزئی از زندگی آنها شده است.

یورش فکری در واژه نامه بین‌المللی وبستر چنین تعریف شده است: اجرای یک تکنیک گردهمایی که از طریق آن گروهی می‌کوشند راه حلی برای یک مسئله بخصوص با انباشتن تمام ایده‌هایی که بوسیله اعضاء ارائه می‌شود بیابند. یعنی هیچ انتقـادی از هیچ ایده‌ای جایز نیست. به هر ایده‌های هرچند نامربوط، خوشامد گفته می‌شود.

در این تکنیک، مسئله‌ای به یک گروه کوچک ارائه شده و از آنان خواسته می‌شود فی‌البداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند و پاسخ‌ها بر روی تابلویی نوشته می‌شوند، بطوری که همه اعضای جلسه می‌توانند آنها را ببینند. این امر باعث می‌شود تا ذهن اعضاء به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقه‌ای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود. اولین دلیل اثربخشی تحرک مغزی افزایش قدرت خلاقیت درگروه است. افراد در حالت گروهی بیش از حالت انفرادی، قدرت تصور خلاق بروز می‌دهند.

۲. الگوبرداری از طبیعت
یکی از تکنیک‌های خلاقیت و نوآوری که در ابداعات فنی کاربرد گسترده و موفقی داشته تکنیک تقلید و الگوبرداری از طبیعت است. ابداعاتی که در زمینه علم ارتباطات و کنترل در دهه‌های اخیر شکل گرفته‌اند، مانند برنامه‌ریزی‌های رایانه‌ای و هوش مصنوعی همه با الگوبرداری و تقلید از فعالیت‌های مغز آدمی انجام شده‌اند و روند فعالیت‌ها بگونه‌ای است که در آینده با ادامه این کار، فنون و ابزارهای بدیع و جدیدی ساخته خواهد شد.


۳. تکنیک گروه اسمی
گروه اسمی نام تکنیکی است که تا حدودی در صنعت رواج یافته است. در این تکنیک فرآیند تصمیم‌گیری متشکل از پنج مرحله است:
• اعضاء گروه در یک میز جمع می‌شوند و موضوع تصمیم‌گیری بصورت کتبی به هریک از اعضاء داده می‌شود و آنها چگونگی حل مسئله را می‌نویسند.
• هریک از اعضاء به نوبت، یک عقیده را به گروه ارائه می‌دهد.
• عقاید ثبت شده در گروه به بحث گذاشته می‌شود تا مفاهیم برای ارزیابی روشن تر و کاملتر شود.
• هر یک از اعضاء مستقلاً و مخفیانه عقاید را درجه‌بندی می‌کنند.
• تصمیم گروهی آن تصمیمی خواهد بود که در مجموع بیشترین امتیاز را بدست آورده باشد.


۴. تکنیک خلاقیت شش کلاه تفکر
ادوارد دوبونو پدر تفکر خلاق در کتاب «شش کلاه تفکر» یک روش خلاقانه ارائه می‌کند و از طریق آن می‌کوشد نشست افراد به دور یکدیگر را به اقدامی ثمربخش و کارا تبدیل کند. «دوبونو» سعی می‌کند به کسانی که به دور هم جمع می‌شوند، بیاموزد که به تفکر خود نظم دهند و آنگاه در این میان به راه‌های خلاقانه بیندیشند و با یک هماهنگی مدبرانه نتایج را طبقه‌بندی و اولویت‌بندی کرده و در تصمیم‌گیری‌ها از آن استفاده کنند. اگر شما می‌خواهید با تکنیک شش کلاه تفکر در جلسات قدم بگذارید، بهتر است این بخش را بخوانید و آنگاه عمل کنید:


• کلاه آبی: تصور کنید به یک جلسه قدم گذاشته‌اید و شما مسئول نظم‌دهی، هدایت و نتیجه گیری از آن جلسه هستید. در اینجا کلاه آبی را بر سر شما خواهند گذاشت، زیرا هنگامی که کسی کلاه آبی را بر سر می‌گذارد، باید به مواردی دقت کند: رنگ آبی نماد آسمان آبی رنگ است که چتر آن بر همه جا گسترده شده است. کلاه آبی همچون یک نرم افزار است که تلاش می‌کند به تفکر جمعی، جهت داده و آن را به سرانجام برساند، گویی همچون یک کارگردان تفکر افراد را هدایت می‌کند. با کلاه آبی اولویت‌ها و محدودیت‌ها تعیین می‌شود.


• کلاه سفید: اکنون بر روی صندلی خود بنشینید و موضوع یا مشکل مورد بحث را بر روی تخته سیاه بنویسید. در نخستین اقدام و با هدایت شما همه اعضاء باید کلاه سفید را بر سر بگذارند و در مورد موضوع بیان شده بیندیشند.


• هنگامی که کلاه سفید را بر سر می‌گذارید، نباید به چیزهایی که شامل الهامات، قضاوت‌های متکی به تجارب گذشته، عواطف، احساسات و عقاید است توجه کنید و تنها باید همچون یک رایانه، فقط اطلاعات ارائه کنید. حال شما باید اطلاعات بدست آمده از حاضرین در جلسه که بواسطه تفکر با کلاه سفید ارائه شده است را جمع‌بندی کنید و اعضای جلسه را وارد مرحله بعد کنید تا با گذاشتن کلاه قرمز بر سر، شروع به تفکر کنند.


• کلاه قرمز: هنگامی که حاضرین می‌خواهند با کلاه قرمز در مورد موضوع مورد نظر تفکر کنند باید به نکات زیر توجه کنند: اجازه دهید احساسات و عواطف بر وجود شما حاکم شده و به زبان درآیند و هر کسی می‌تواند از الهامات و دریافت‌های ناگهانی خویش سخن گوید و دیگر نیازی به استدلال نیست. اگر به احساسات اجازه بروز ندهیم بدون شک ناخواسته و بدون دقت نظر، در تصمیم‌گیری‌ها وارد شده و چه بسا سبب بروز مشکلاتی برای ما شوند.


• کلاه سیاه: با گذاشتن این کلاه بر سر نباید احساسات منفی بدون منطق بیان شوند، بلکه فرد باید دیدگاه‌های منفی خود را در خصوص مشکل یا موضوع مورد بحث بصورت منطقی بیان کند. بدون شک اگر از این کلاه بخوبی استفاده شود، می‌تواند ما را از مخاطراتی که در آینده از چشمان ما دور می‌ماند آگاه کند. تفکر منفی به گفته «دوبونو» جذاب است، زیرا دستاوردهای آن را می‌توان به فوریت مشاهده کرد.


• کلاه زرد: اجازه دهید حاضران کلاه زرد را بر سر خود بگذارند و شروع به تفکر کنند. زرد نماد آفتاب است و آفتاب، شروعی برای سازندگی، شادابی و خوش بینی است. گویی هرجا سراغ از خورشید گرفته می‌شود گرمی زندگی و زایشی دیگر در میان است و تفکر مثبت باید به همراه کنجکاوی و شادمانی و سرور و تلاش برای درست شدن کارها باشد. فرد با گذاشتن کلاه زرد تلاش می‌کند به نکات ارزشمند و مثبت موضوع بنگرد. اصولاً افکار سازنده به سوی مثبت‌گرایی تمایل دارند. یکی از تمریناتی که فرد با کلاه زرد می‌تواند انجام دهد بهره‌گیری از تجربیات ارزشمند گذشته است. کلاه زرد در ابتدا در صدد کشف فواید موجود در موضوع مورد بحث است و هر آنچه می‌کاود، بیان می‌دارد. اکنون بار دیگر به جمع‌بندی نظرات بدست آمده بر اثر کلاه زرد بپردازید.


• کلاه سبز: حاضران باید کلاه سبز را بر سر بگذارند. کلاه سبز، کلاه خلاقیت است هنگامی که افراد کلاه سبز را بر سر می‌گذارند، باید به راه‌های نو بیاندیشند که می‌تواند در آن موضوع مورد نظر اثرگذار بوده و به تصمیم‌گیری‌های خلاقانه منجر شود. هنگامی که حاضران کلاه سبز را بر سر می‌گذارند، فرصتی می‌یابند که به جستجوی مسائل کشف نشده هدایت شوند. حال فرصتی به حاضران بدهید تا ایده‌های نو ارائه کنند و آنگاه به ثبت این ایده‌ها پرداخته و به جمع‌بندی نظرات بپردازید. بدون شک برای خلاقانه اندیشیدن باید فرهنگ خلاقیت را بر فضای جلسه حاکم کنید.


جمع‌بندی: اکنون شما باید تلاش کنید که با کلاه آبی که برسر گذاشته‌اید به ارزیابی نتایج پرداخته و به یک جمع‌بندی مناسب برسید و در نهایت در جهت حل مشکل یا پیگیری مورد نظر تصمیم نهایی را بگیرید. بدون شک هر یک از اعضاء می‌توانند کلاه آبی را به امانت گرفته و با آن به تفکر بپردازند و در اتخاذ تصمیمات به شما کمک کنند. در پایان شما در می‌یابید هنگامی که جلسه را اینگونه مدیریت می‌کنید، دیگر تنها شاهد آن نخواهید بود که یک فرد تنها با کلاه سیاه به جلسه قدم بگذارد و یا فرد دیگری تنها با کلاه قرمز تفکر کند؛ بلکه همه مجبورند با شش کلاه مذکور تفکر کنند و اندیشه‌های ذهن خود را ارائه کنند.


۵. گردش تخیلی (تهییج ذهنی یا تکنیک گوردون)
تهییج ذهنی یا تکنیک گوردون روشی بسیار مناسب جهت یافتن راه‌حل‌های جدید برای مسئله و نیز برای اکتشافات علمی و فنی است. این روش فرآیندی خاص و منحصر بفرد و در عین حال مؤثر دارد. واژه Synectics یک واژه یونانی بوده و مفهوم آن پیوند اجزای متفاوت و ظاهراً بی ارتباط به یکدیگر است.


فرایند بکارگیری این رویکرد عبارت است از:
• شناسایی و تجزیه و تحلیل مشکل به منظور رسیدن به ماهیت و جوهره آن؛
• کشف راه‌حل‌هایی برای آن جوهره از طریق دیدگاه غیر مرتبط با موضوع؛
• تلاش برای تبدیل راه‌حل‌های بدست آمده به راه حل نهایی.
در جلساتی که از این روش استفاده می‌شود فقط رهبر گروه از اصل موضوع اطلاع دارد و موضوعی که مطرح می‌شود دقیقاً اصل موضوع نیست بلکه موضوعی نزدیک به آن است.


۶. تفکر موازی
واضع این شیوه ادوارد دوبونو، روش معمول تفکر را همانند حفر گودالی توصیف می‌کند که با افزایش اطلاعات فرد همان گودال را عمیق تر می‌سازد و از دیدن جاهای دیگر برای حفر کردن بازمی‌ماند در حالیکه تفکر موازی نگاه فرد را به نقاط جدید معطوف می‌سازد و اطلاعات و تجربه‌های جدید صرفاً به اندیشه‌های قبلی افزوده نمی‌شود، بلکه آنها را تغییرداده و الگو و ساختار جدیدی را ایجاد می‌کند. یکی از راه‌های تحقق تفکر موازی، ایجاد یک اندیشه واسطه غیرممکن است. این اندیشه موجب طیران فکر و ذهن شده و با تعدیل آن می‌توان به اندیشه نو و عملی دست یافت.


راه دیگر در تفکر موازی، پیوند تصادفی است. فرض کنید کتاب فرهنگ لغت را می‌گشایید و لغتی را می‌خوانید و می‌کوشید تا آن را با موضوع مورد نظر پیوند داده و به نتیجه‌ای برسید. در این کار شما از روش پیوند تصادفی استفاده کرده‌اید.


۷. ارتباط اجباری
یکی دیگر از شیوه‌های آشکار ساختن خلاقیت‌ها و ظاهر ساختن توانایی آفرینندگی موجود در افراد، شیوه ارتباط اجباری است. در این شیوه همانطور که از نام آن استفاده می‌شود، باید بین دو گروه از پدیده‌ها، ارتباطی اجباری ایجاد کرد.


۸. تریز (TRIZ)
گنریش آلتشولر که به پدر TRIZ شهره است در سال ۱۹۲۶ در روسیه متولد شد. وی که از همان دوران نوجوانی نسبت به ابداعات و اختراعات کنجکاوی و علاقه خاصی داشت و اولین اختراع خود را در سن چهارده سالگی انجام داد و در اداره ثبت اختراعات مشغول بکار شد.


آلتشولر بیش از ۲۰۰ هزار اختراع ثبت شده (پتنت) را مورد بررسی قرار داد تا متوجه شود اختراعات به عنوان مسئله‌های ابداعی(یعنی مسئله‌هایی که راه حل آنها مشخص نیست و باید آن را با روش‌های خلاق و ابداعی کشف کرد) چگونه حل شده‌اند. از بین این تعداد، آلتشولر۴۰ هزار اختراع مهم و برجسته و به عبارتی راه‌حل‌های خلاق و ابداعی اصلی را مورد مطالعه عمیق تر قرار داد.


بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه خلاقیت شناسی تحلیلی، آلتشولر به کشفیات بسیار مهمی دست یافت. او از طریق بررسی و استخراج و خلاصه‌سازی اصول علمی بکار گرفته شده در اختراعات فوق الذکر و چارچوب‌بندی آنها در قالب ۴۰ الگو، توانست تا اصول، مفاهیم و روش‌هایی را به عنوان یک روش خلاقیت نظام یافته به جهان ارائه کند.


آلتشولر معتقد بود که خلاقیت صرفا یک امر ذاتی نیست، بلکه از طریق آموزش و بکارگیری این ۴۰ اصل قابل اکتساب است.
واژه TRIZ برگرفته از حروف اول عبارت روسی:
TEORIA RESHENIYA IZOBROTOTELSHKIKH ZADATCH
 

که برابر عبارت انگلیسی زیر است:
- THEORY IN PROBLEM SOLVING با علامت اختصاری (TIPS)
TRIZ شامل چهل اصل ابداعی است که ابزاری قوی و نظام مند را در اختیار نوآوران و بدعت گذاران قرار می‌دهد تا راه گریزی از الگوهای جاری بیابند و الگوهای موجود و سودمند را جایگزین الگوهای قدیمی کنند.