روابط عمومی و جامعه مدنی

گرچه اینجا روی سخن عمدتاً با روابط عمومی های سازمانها و موسسات دولتی است و اساساً نهادهای دولتی را نمی توان چندان در زمره نهادهای مدنی به حساب آورد زیرا نهادهای مدنی، نهادهای واسط و مردمی هستند که در حد فاصل میان مردم نو دستگاههای دولتی قرار می گیرند و به تنظیم روابط و مردم شدن مناسبات اجتماعی مدد می رسانند، ولی روابط عمومی های سازمانهای دولتی را نیز به لحاظ نقشی که در تحقق شرایط فراهم آوردن زمینه های شکل گیری جامعه مدنی دارند می توان دارای کارکرد مدنی دانست.

به بیان دیگر روابط عمومی ها بویژه در مرحله تولید و تکوین جامعه مدنی می توانند در خدمت آن قرار گیرند و نیز به روند توسعه پایدار ملی یاری رسانند. زمینه ها و عواملی که تحقق این نقش را برای روابط عمومی ها میسر می سازند، عبارتند از:

1 – نقش پاسخگو بودن دولت: در جامعة مدنی دولت (حکومت) در برابر مردم مسئول و ناگزیر از پاسخگویی در قبال عملکردها، تصمیمات و برنامه های خویش است. مردم در برابر دولت، صاحب حقوق و دولت در برابر مردم دارای تکلیف است. در جامعه مدنی، مردم، «رعیت» دولت نیستند بلکه « شهروندان» صاحب حق سئوال اند. روابط عمومی با ارتباط صحیح و کارآمد با مردم و افکار عمومی از طریق رسانه ها می تواند در تامین این حق برای مردم نقش موثر ایفا کند.

2 – آگاه سازی و اطلاع رسانی: از ویژگیهای جامعه مدنی، حضور شهروندانی آگاه، مطلع و محرم است. زیرا مردم در شرایطی صاحب تشخیص و تصمیم درست می شوند که آگاه و مطلع و در نتیجه صاحب تحلیل باشند. روابط عمومی با اطلاع رسانی صحیح و بموقع و با شفاف ساختن سازمان از نظر ارتباطی، می تواند در این زمینه به ایفای نقش بپردازد.

3 – عقلایی ساختن افکار عمومی: فزون خواهی،‌بالا رفتن بی رویه سطح خواسته ها و توقعات عمومی، افزایش انتظارهای بی حد و حصر از دولت، ترویج روحیه منفی گرایی و نق زنی، از آفتهای توسعه پایدار به حساب می آیند، اما رشد این ویژگیها و خصلتها در جامعه، خود معلول نشناختن واقعیتها، نبودن ارتباط صحیح و نتگانتگ میان مردم و دولت، پنهانکاری، نامحرم انگاشتن مردم و قایل نبودن قدرت تشخیص، درک و تحلیل برای آنها و دامن زدن به سوء تفاهم ها و بدبینی هاست. یکی از مهمتریی کارکردهای ارتباطی روابط عمومی ها کمک به گردش اطلاعات باارزش، صحیح و کافی در جامعه و در نتیجه گرایش جامعه به خردورزی، تعقّل و اندیشه نقاد و منطقی است. این امر نوعی تعادل و توازن اجتماعی را میان نیروها و نیز بین مردم و دولت به وجود می آورد.

4 – مقابله با عوام گرایی: عوام گرایی یکی از عواقب گریزناپذیر فقر دانش و اطلاعات، و منزوی و مهجور بودن نیروهای فهیم، خوش فکر، خلاق و صاحب بصیرت است. روابط عمومی ها می توانند ظرفیت کارشناسی و علمی جامعه را بارور کنند و آن را در خدمت دستگاههای ذی ربط قرار دهند. جامعه مدنی، جامعه مشارکت آگاهانه و آگاهی بخش است و این امر جز با حضور نیروهای علمی و فکری در بطن و متن تصمیم سازیها و تصمیم گیریها محقق نمی شود.

5 – افزایش اعتماد: شفافیت اطلاعاتی که جز از طریق صداقت ارتباطی حاصل نمی شود، اعتماد و باور عمومی را نسبت به حسن نیّت و عملکردهای دولت بالا می برد و در نتیجه خوش بینی، امیدواری و همدلی جای منفی بافی، انفعال و تقابل را می گیرد و روشهای مسالمت جویانه ارتباطی را به جای برخوردها و روابط خشونت بار اجتماعی می نشاند، و این لازمه تحقق و رشد جامعه مدنی است.

6 – مقابله با فرهنگ تملق و تظاهر:‌ جامعه شفاف از نظر اطلاعاتی، جامعه ای است که متملّقان و متظاهران، کمتر در آن فرصت اظهار وجود و نشو و نما پیدا می کنند. روابط عمومی با تولید و توزیع اطلاعات با ارزش، بموقع و کافی قادر است عرصه را بر این گروه تنگ سازد و این خود یکی از شرایط تحقق جامعة مدنی است.

7 – تحقق شایسته سالاری: شایسته سالاری یعنی اینکه هرکس در جای مناسب خودش قرار گیرد و افرادی که دارای علم و تجربه غنی تر و بالاتر هستند فرودست افراد کم توانتر و ضعیف تر نباشند. نقش اطلاعاتی و ارتباطاتی روابط عمومی می تواند شرایط ارزیابی و نقادی صحیح را از عملکرد مسئولان و نیز خواستها، نیازها و انتظارهای مردم، فراهم آورد. در چنین شرایطی، خود به خود افراد ضعیف به حاشیه رانده می شوند و افراد لایق و توانا جای آنها را می گیرند.

8 – جلب مشارکت مردمی: روابط عمومی ها در فرایند توسعه کشور می توانند به مثابه یک عامل موثر حضور داشته باشند. از جمله شرایط لازم برای توسعه پایدار، مشارکت و همراهی و همدلی مردم چه از نظر فیزیکی و چه از حیث روانی در برنامه های توسعه بخش است. چگونگی عملکرد روابط عمومی ها در عرصه اطلاع رسانی و ارتباطات می تواند مشارکت پذیری یا مشارکت گریزی مردم را در پی داشته باشد. مردمی که احساس عدم صداقت، پنهانکاری و دروغگویی از سوی سازمانهای دولتی و بالطبع روابط عمومی ها را داشته باشند، خود عملاً به یکی از موانع توسعه تبدیل می شوند.

9 – حرمت گذاری به انسان: مردمی که احساس کنند مسئولان خود را موظف به پاسخگویی و رفع نیازهای آنها می دانند و به عنوان یک شهروند، صاحب حق و منزلت هستند به جایگاه خویش، عنوان «انسان» و نمایندة خداوند در زمین که صاحب احترام و مشخص است، واقف می شوند و این خود یکی از مشخصه های جامعة مدنی است.

10 – در جامعة مدنی مردم دارای «حق کسب اصلاع »‌ هستند. این حق از جمله حقوق اساسی انسانهاست که در جوامع مدنی هیچ کس حق سلب آن را از دیگران ندارد. روابط عمومی یکی از ابزارهای مهم تامین حق کسب اطلاع مردم است. مردم حق دارند که بدانند واقعیتهای محیط زندگی شان چیست و روابط عمومی در استیفای این حق، سهم مهمی دارد.

11 – جلوگیری از شکل گیری و رواج شایعه: شایعه به طور کلی محصول «ابهام» و «نیاز» اطلاعاتی است و ابهام و نیاز اطلاعاتی نیز از موانع شکل گیری و رشد جامعه مدنی است. تولید، پردازش و توزیع اطلاعات مورد نیاز مردم می تواند از شکل گیری، رواج و پذیرش شایعه در لایه های مختلف اجتماعی جلوگیری کند. جامعه مدنی از نظر اطلاعاتی جامعه ای شفاف است و در جامعه شفاف اطلاعاتی، شایعه مجالی برای تولید و حرکت نمی یابد.