منزلت اجتماعی از موضوعات چالش برانگیر در میان جامعه شناسان و تحلیل گران اجتماعی است. منزلت اجتماعی، پایگاه اجتماعی است که فرد در میان یک گروه به خود اختصاص می‌دهد و یا به مرتبه اجتماعی یک گروه در مقایسه با گروه‌های دیگر اشاره دارد. به بیانی آشکارتر منزلت اجتماعی موقعیتی است که یک فرد یا خانواده با ارجاع به استانداردهای میانگین رایج درباره ویژگی‌های فرهنگی، درآمد مؤثر،دارایی‌های‌ مادی و مشارکت درفعالیت‌های‌گروهی-اجتماعی به دست می آورد.

خواسته امروز ایرانیان دستیابی به منزلت اجتماعی با توجه به شاخصه‌های هویت ساز است. مسئله‌ای که ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و جایگاه فرد در اجتماع آن را دستخوش تغییر قرار می‌دهند.

افراد برای دستیابی به منزلت اجتماعی بهتر به دنبال بر عهده گرفتن مشاغلی با در‌آمد و جایگاه اجتماعی بهترند و از تعامل با گروه‌های اجتماعی مورد قبول جامعه خرسند می‌شوند.

نکته جالب توجه آن است که دغدغه‌های اقتصادی امروز، سایر شاخصه‌های فرهنگی و اجتماعی افراد را تحت الشعاع قرار داده‌ است؛ به طوری که بسیاری از مشکلات فرهنگی و اجتماعی امروز جامعه از مسائل اقتصادی نشأت می‌گیرد.

وقتی در رفتار اجتماعی اطرافیانمان حساس‌تر می‌شویم؛ متوجه می‌شویم اشخاصی که ما آن‌ها را خوب می‌شناسیم، بر اثر فشار و مشکلاتی که غالباً سرچشمه آنها در مسائل اقتصادی است، بسیاری از رفتارهای اجتماعی را که از آنها انتظار نداریم، در کنش های دو سویه و در اجتماع از خود نشان می‌دهند. مثلا با همسایه‌ها مشاجره دارند، چراغ قرمز را رد می‌کنند و بر سر کوچکترین مسائل روزمره برانگیخته می‌شوند!

آری منزلت اجتماعی ما در حال افول است و اگر از دهک‌های اجتماعی در مقابل مسائل اقتصادی حمایت نکنیم، اوضاع روز‌ به ‌روز بدتر خواهد شد و شکاف‌های اجتماعی عمیق‌تر و فرهنگ و تعاملات اجتماعی با مشکلات فراوانی همراه خواهد ‌شد.

چاره بسیاری از معضلات اجتماعی امروز که جامعه ما با آن دست به گریبان است؛ اشتغال زایی است. موضوعی که این روزها کمتر از آن می‌شنویم؛ چرا که باید کارخانه، طرح کشاورزی، طرح اقتصادی و.. افتتاح شود که ما انتظار اشتغال زایی را از آنها داشته باشیم.

موضوع پسا برجام و شوک هایی که به اقتصاد کشور وارد شده نیز، مزید بر علت است و باعث شده تا بازار اقتصادی روزهای چندان با ثباتی را طی نکند. خبرهای درست و نادرست از انصراف بسیاری از شرکت های اقتصادی و عزم آنها برای ترک ایران، نشانه هایی از یأس و ناامیدی را در دل مردم ایجاد کرده است که تدابیر خاص اقتصادی را از سوی دولتمردان         می طلبد.

از طرفی روند تصاعدی قیمت ارز درکشور، شرایط را سخت تر نموده که این موضوع نیز واکنشی به خروج آمریکا از برجام و تبعات اقتصادی پس از آن است.

اگر در زمینه اشتغال، تخصیص بودجه های عمرانی و تأمین ارز برای پروژه های داخلی با مشکل مواجهیم، اگر بحران های منطقه ای ما را نشانه گرفته اند و مرتب از جوانان و ایجاد آینده ای برای آنها می گوییم؛ باید به خود بیاییم و بر داشته‌های داخلی خود تکیه کنیم که چاره رهایی، حرکت چرخ های اقتصادی با تکیه بر داشته های داخلی است.

استفاده از ظرفیت های خدادادی، منابع طبیعی، نیروی کار جوان و کارآمد، فرصت های بکر گردشگری در کشور، توان ما را برای عدم اتکا به بیگانگان کمتر و زمینه های رشد و خودکفایی را فراهم خواهد کرد.

یکی از فرصت های اقتصادی که چندان به آن توجه نمی شود، زمینه سازی برای حضور گردشگران خارجی در ایران است؛ چرا که اگر گردشگردان خارجی، ایران را به عنوان مقصد گردشگری خود به واسطه امکانات و شرایط مناسب فراهم شده در ایران برگزینند، هیچ قدرتی نمی تواند مانع آنها شود.گردشگران در ایران امنیت، امکانات رفاهی، برخورد مناسب و روی گشاده می خواهند که ما در زمینه امکانات رفاهی، هتل های مجلل و ایجاد رفاه برای آنها در مضیقه‌ایم و این یکی از دلایلی است که گردشگران جوان را کمتر در ایران می بینیم.

در واقع منزلت یا پایگاه اجتماعی، آن شأن، مقام یا موقعیتی است که برای یک فرد در جامعه قائلند یا تلقی و ذهنیتی است که دیگران از آن چه شخص هست، دارند و این مفهوم ارتباط مستقیمی با شغل، درآمد، وجه اجتماعی و جایگاه فرد در جامعه دارد. در نگاهی کلان تر، منزلت اجتماعی هر جامعه در نگاه سایر کشورها، به میزان رفاه شهروندان آن کشور و برخورداری آنها از امکانات اجتماعی بستگی دارد.

هر چقدر وضعیت رفاه اجتماعی در یک کشور بالاتر رود، زندگی و حضور در آن سرزمین به آرزویی برای شهروندان سایر کشورها بدل خواهد شد. افراد آن کشور به بودن در آن مرز و بوم خواهند بالید و سرمایه گذاری در آن به انتخابی برای صاحبان سرمایه مبدل می شود. به علاوه گردشگران نیز معمولا کشورهایی را برای مقصد گردشگری انتخاب می‌کنند که آن کشور را دارای منزلت اجتماعی بالاتر در نزد افکار عمومی جهان بدانند.

مؤسسات مالی و بانک ها در کشور های جهان سوم از جمله ارگان های مالی اند که می توانند از طریق سوق دادن سرمایه‌ها در مسیرهای صحیح و همراه با منفعت اقتصادی به رشد و توسعه کشورها و افزایش رفاه اجتماعی شهروندان خود کمک کنند. نکته قابل توجه در چگونگی و شیوه تخصیص این منابع مالی است. موسسات مالی باید شرکت هایی را برای بر عهده گرفتن سرمایه گذاری های کلان اقتصادی انتخاب کنند که علاوه بر دادن تضمین های مالی مناسب، امتحان خود را در این زمینه پس داده باشند و به عبارتی ریسک سرمایه گذاری را کاهش دهند.  

اما معمولا افرادی که منتسب به دسته ها یا جناح های سیاسی مختلفند یا به واسطه روابط خانوادگی با مسئولان و دست‌اندرکاران، شناخته شده‌اند؛ بدون آنکه تجربه ایجاد پروژه‌های بزرگ اقتصادی را داشته باشند، مجوزی برای راه اندازی مجموعه ای اقتصادی می‌گیرند و این مجوز برای به ثمر نشستن به سرمایه ای عظیم نیاز دارد و باز حکایتی تکراری اتفاق می افتد.

مدیران مؤسسات بانکی با تلفن ها و سفارش های مکرر راضی به پرداخت وام می شوند و مرتب دعا می کنند که در شرایط سخت کنونی پروژه مذکور سود آور شود و بانک بتواند مطالباتش را وصول کند و وای به آن روز که با سوء مدیریت ها، سرمایه‌ها نابود شود و نه زیرساختی شکل‌گیرد و نه سودآوری اتفاق افتد؛ حتی گاه فرد دریافت‌کننده وام تصمیم می گیرد که به جای پرداخت دیون، سرزمینی دیگر را برای زندگی انتخاب کند و کسی که می ماند نیز توانایی بازگرداندن سرمایه را ندارد و اینگونه دست ما کوتاه می ماند و خرما بر نخیل!

چندی پیش یکی از دوستان از آیین رونمایی مجتمع چند منظوره تجاری غرب تهران می گفت که پس از افتتاح، روزانه برای ۱۰۰ هزار نفر به طور مستقیم و غیر مستقیم شغل ایجاد می کند. بازاری مدرن که سنت های کهن ایرانی را در خود حفظ کرده و وسعتی برابر با ۱۶ هکتار دارد. هتل ۵ ستاره، زمین های بازی، شربت خانه ها و سینما تنها بخشی از امکانات رفاهی آن است.

دوستم بی وقفه از مزیت های این بازار بزرگ سخن می‌گفت و من در این فکر بودم که انباشته‌های مردم، ذره ذره پس انداز شده تا اتفاقی برای فردای این سرزمین رقم خورد و چرخ های زمین گیر شده اقتصاد ملی به حرکت در آید و چه خوب که این سرمایه ها از این سرزمین خارج نشد وگرنه شاید یک روز که زیاد متفاوت از روزهای دیگر این سرزمین نبود، از خواب بلند می شدیم و در یکی از روزنامه های چپ یا راست می خواندیم که سرمایه‌ای دیگر توسط فردی نا اهل از این سرزمین، خارج شده و افسوسی رقم می خورد و نامیدی دیگر و این سئوال که چرا در نحوه تحصیص منابع مالی و انتخاب افرادی که امتحان خود را پس داده باشند، دقت بیشتر نمی شود؟

کار آفرینانی که با تمام سختی ها و مرارت های اقتصادی به سرمایه گذاری در این آب و خاک می پردازد، قابل احترامند و اندیشه ای که به حمایت از آنها بر می خیزد، قابل تقدیر؛ چرا که شجاعت ریسک‌پذیری و گرفتن تصمیم‌های بزرگ از انجام آنها بزرگتر است و درست به خاطر همین موضوع است که در کشورهای کمتر توسعه یافته، کارهای بزرگ به ندرت مجالی برای بروز و ظهور می یابند.