روابط‌عمومی یا هنر هشتم حوزه‌ای از ارتباطات است که بیش از پیش و در سطح گسترده جهانی مورد توجه اندیشمندان، پژوهشگران و کارشناسان قرار گرفته است. این حوزه رو به رشد، با گسترش تکنولوژی‌های ارتباطی و نیازهای سازمانی به ارتباط فعال‌تر و تعامل گسترده‌تر با مردم برای انتقال تولیدات مختلف در حوزه‌های گوناگون مورد توجه انسان، توسعه‌ای روزافزون یافته است. (باقریان، 1390)

اعمال مدیریت شایسته در جامعه، در درون شبکه‌هاى ارتباطى گسترده نیاز به اطلاعات و آگاهى‌هاى متقن، به روز، واقعى و کارآمد از جامعه دارد. دستیابى به چنین اطلاعات و آگاهى‌ها نیاز به روابط عمومى قوى و پایدار را محرز مى کند. از عمده وظایف روابط عمومى مى‌توان به این موارد اشاره کرد. (دیندار فرکوش و صدری نیا، 1381، 72)

• مطلع کردن و خبر دادن؛
• ترغیب، تشویق، ترویج و تبلیغ؛
• انجام تحقیقات اجتماعى و افکار سنجى و پیوند آن به منابع سازمان و عموم مردم؛
• هماهنگى موارد نیاز سازمان؛
• برقرارى ارتباط با فرد، گروه، عموم و سازمان‌ها به نحوى که براى آن مؤسسه یا سازمان اهمیت دارد یا در آینده خواهد داشت.


از آنجایى که روانشناسان اجتماعى معتقدند، تنها درصد کمى از مردم در برابر پیام جدید فعال، جست وجوگر و پذیرا هستند و بیشتر افراد با بی‌تفاوتى از کنار پیام‌هایى که نشر مى‌یابد، مى‌گذرند و تنها با پیام‌هایى که به شدت با سرنوشت مادى و معنوى آنها بستگى پیدا مى‌کند و تأثیر عمیق در حیات اجتماعى، اقتصادى و روانى آنها به جا مى‌گذارد توجه اکثریت جامعه را به خود جلب مى‌کند.(شنتون، باقریان، 1384).


مدیران سازمان‌ها، همواره از مسئولان روابط عمومى مى‌خواهند تا افکار عمومى موجود را براى آنها ارزیابى کرده توضیح دهند و یا در موارد نیاز افکار عمومى مساعد ایجاد کنند و یا افکار عمومى منفى را چنانچه وجود دارد، تغییر دهند. شناخت افکار عمومى نحوه شکل گرفتن و راه‌هاى تغییر آن براى مسئولان روابط عمومى داراى اهمیت است، زیرا آنان را قادر مى‌سازد با موفقیت، تغییرات لازم را در افکار عمومى ایجاد کنند.


روابط عمومى‌ها روش‌هاى گوناگونى را به خدمت مى‌گیرند، تا در جریان افکار عمومى سازمان خود باشند، ضمناً آن را هدایت کنند که پاره‌اى از آنها ساده و پاره‌اى دیگر پیچیده هستند. در حرفه روابط عمومى و ارتباطات، منظور، تبلیغ به کارگیرى فن، ترغیب، تشویق و استفاده صحیح و مؤثر از همه تکنیک‌هاى ارتباطى، جمعى، فردى و گروهى است. (رضوانی گیل کلایی، 1387، 65)


مهدی باقریان در بخشی از مقاله «روابط‌عمومی محض، حدود و کرانه‌های آن» می‌نویسد: «روابط‌عمومی ـ از همان ابتدا ـ عهد کرد که به انسان دروغ نگوید و پاسدار ارزش‌های اخلاقی، اجتماعی و سازمانی او باشد. روابط‌عمومی به این خاطر، رسالت مزبور را پذیرفت و ارزش فردنگرانه را دور ریخت که به سهم خود از اضطراب عمیق انسان بکاهد و به تاخت و تازهای قدرت، لگام بزند.» (باقریان، 1394)


دنیای امروز بدون هیچ تردید و شبهه‌ای پذیرفته است که روابط‌عمومی در سطوح راهبردی و عالی سازمان قرار دارد و جایگاه کارگزار روابط عمومی در تیم رهبری یا هیئت مدیره سازمان و شرکت و به عنوان مشاور بالاترین مقام رسمی می‌باشد. چراکه روابط‌عمومی اصولاً مدیریت راهبردی و استراتژیک است و در مدیریت راهبردی سازمان نقش اساسی دارد.


امروزه رهبران باهوش سازمان‌ها به افکار عمومی و قدرت آن واقف اند و نسبت به آن حساس اند و به آن احترام می‌گذارند. اذهان و افکار عمومی نیز با اطلاعاتی شکل می‌گیرد که توسط موافقان یا مخالفان سازمان به جامعه نشت یافته و منتشر می‌شود.


در خصوص ارتباط با سازمان، روابط‌عمومی را چشم، گوش، زبان، آیینه تمام نما، وکیل مدافع و تصویرساز سازمان می‌دانند که نقش بسزایی در انتقال پیام سازمان، ترغیب، اقناع و جذب آن توسط مخاطبان سازمان دارد. اهمیت روابط‌عمومی به اندازه‌ای است که بسیاری از شرکت‌هایی که متولد شده‌اند بدون داشتن روابط‌عمومی پویا و قوی در حالات بحرانی و کوران حوادث جامعه گرفتار آمده یا از بین رفته‌اند.