قلمرو روزنامه‌نگار حرفه ای سه تبعیض مشخص داشت، تبعیض هایی که تا امروز باقی مانده اند:

یکم، حذف اختلاف در ارتباط با گزینش خبرها؛ همه چیز را به گونه ای در نظر می گیرد که گویی از سوی مقامات رسمی انجام شده اند مثلا مقامات دولتی و چهره های شاخص اجتماعی، و آن را اساس مشروعیت اخبار می دانند.

این کار به مقام سیاسی قدرت قابل توجهی می دهد که می تواند دستور جلسه خبر روزنامه ها را اعلام کند، زیرا درباره هر چیزی که صحبت کند، روزنامه ها آن را برجسته می کنند و هر چه را که بر زبان نمی آورند، روزنامه ها نیز از کنار آن می گذرند. این شیوه حالت بسیار تثبیت شده و غالب به اخبار می دهد.

دوم، باز هم برای اجتناب از اختلاف، روزنامه نگاری حرفه ای مطرح می سازد که برای توجیه یک داستان خبری باید یک بهانه خبری وجود داشته باشد. این بدان معناست که مسایل مهم اجتماعی مانند نژادپرستی یا فساد محیطی در ترک های ژورنالیسم می افتند مگر این که وقایع دیگری در ارتباط با آنها اتفاق بیفتد، مثلا تظاهراتی در این خصوص صورت گیرد یا یک گزارش رسمی درباره آن منتشر شود که پوشش دادن آن را موجه سازد.

بنابراین روزنامه نگاری تمایل داشت که ارایه موضع گیری های آگاهانه درباره مسایل بحث و اختلاف برانگیز را کم اهمیت یا حذف کند، این باعث پیدایش یک پارادوکس می شود، روزنامه نگاری که از نظر تئوریکی باید وارد مباحث سیاسی شود تمایل دارد سیاست را از معنا بیندازد و یک سیاست زدایی را ارتقا دهد.

هر دو این عوامل باعث پیدایش و تولد صنعت روابط عمومی شدند که هدف آن کسب امتیاز از این دو جنبه از روزنامه نگاری حرفه ای بود. با تهیه اخبار مطبوعاتی خوش ظاهر از متخصصان مزدبگیر، افراد خنثی اما گروه های شهروندان متظاهر و وقایع خبری بسته بندی شده، عوامل حیله گر روابط عمومی توانسته اند خبرها را بگونه ای شکل دهند که متناسب با علایق و منافع مشتریان شرکت باشد.

یا همان گونه که الکس کری، اندیشمند پیشگام عرصه روابط عمومی مطرح می سازد، نقش روابط عمومی به هم زدن عرصه عمومی است تا «خطر را از دموکراسی» به نفع افراد ثروتمند و شرکتها بگیرد. صاحبان رسانه ها از روابط عمومی استقبال می کنند. زیرا روابط عمومی با تهیه فیلتر رایگان، نوعی یارانه برایشان فراهم می کند. بررسی ها نشان می دهند که روابط عمومی در اکثر جاها 40 تا 70 درصد از آنچه که بر صفحه روزنامه ها و در رسانه های دیگر به شکل خبر ظاهر می شود را ارایه کرده است، به عبارت دیگر حجم قابل توجهی از اخبار رسانه های خبری دست پخت روابط عمومی ها است.

تبعیض سوم روزنامه نگاری حرفه ای بسیار ظریف تر اما از همه مهم تر است: در این حالت ژورنالیسم حرفه ای به دور از خنثی بودن سیاسی، ارزش هایی را قاچاق می کند که متناسب با اهداف تجاری صاحبان رسانه ها و آگهی دهندگان و نیز اهداف سیاسی طبقه داراست. بن بدیکیان، نویسنده کتاب «انحصار رسانه ها» این مساله را پدیده «این جا را بکن نه آن جا را» نامیده است. بنابراین اساس است که اخبار جنایی و خبرهای مربوط به خانواده های سلطنتی و شخصیت ها و چهره ها به اخبار معقول و موجه تبدیل می شدند. (این اخبار کم هزینه هستند و هیچ وقت با افراد حاکم و در راس قدرت مخالف نیست).

بر همین اساس است که مسایل مربوط به دولت در مقایسه با مسایل مربوط به تجارت بزرگ نیاز به دقت بیشتری دارند و از فعالیت های دولت آن هایی که مربوط به فقر است (مثلا رفاه) توجه بیشتری را به خود جلب می کند و آن هایی که در خدمت منافع ثروتمندان است چندان بازتابی نمی یابند (مثلا انعکاس اخبار مربوط به سیا و سایر موسسات مرتبط با امنیت ملی شدیدا ممنوع است). ویژگی بارز حرفه ای گری در روزنامه نگاری این است که باعث می شود تا روزنامه نگاران نسبت به سازش با اقتداری که آن ها می سازند، بی اعتنا شوند.